20 روز از زمینی شدن فرشته ما گذشت
عسسسسلم دختر نازم 20 روز از اومدنت به خونه ما میگذره ... تو این مدت حال و هوای خونمون خییلی عوض شده ... مامانی جوون مهربونت دوهفته ای پیش من بود و از من و شما مراقبت میکرد . طفلک خیلی خسته شد هم از شب بیداری و هم از نگهداری و مراقبت از من و شما ... از همینجا بهش میگم عااااشقانه دوستت دارم مامان مهربوونم بابایی که حسابی عااشق شماست ... به عشق شما از سرکار میاد خونه و اولین سوالی که میپرسه همیشه راجع به شماست... دخترم چطوره؟؟ دخترم چیکار میکنه ؟؟؟ دخترم خوابه؟؟ دخترم بیداره؟؟ قربون دختر برم البته بعضی وقتا هم میگه اول شما بعد دخترم (اینجوری میگه که من حسوودی نکنم ) ولی میدونم که الان تمام دنیای بابایی دختر طلا هستش...
نویسنده :
سحر
18:21