شیرین ترین تجربه
امروز 14مرداده و من تقریبا19هفته از بارداریم میگذره. دو روز پیش چیزی رو احساس کردم که مدتها بود منتظرش بودم. یهو زیر دلم احساس زدن نبض یا چیزی شبیه ترکیدن حباب احساس کردم. این حالت چند بار تکرار شد و وقتی از دوستام پرسیدم فهمیدم بلههههههههههههه من دارم حرکت جوجوی نازنازیمو احساس میکنم. اخه عسسلم تو الان بزرگتر شدی و کم کم حرکت و ضربه هات تو دل مامانی مشخص تر میشه. وااااااااااااااااااای نمیتونم بگم چه حس قشنگیه ... این موجود کوچولو و دوست داشتنی داره تو بدن من رشد میکنه و حرکت میکنه و هر روز بزرگ و بزرگتر میشه. هفته دیگه تقریبا نیمی از دوران بارداریمو گذروندم... فقط نصف دیگش مونده. دوران بارداریم تا الان خییلی خووب بود و اذیت نشدم ... خداروشکرررر.....خیییلی منتظرم که این دوران زودتر تموم بشه و دخترم رو بغل بگیرم. عششق مامانی خییییلی دوست دارم دو سه روزیه دارم واست شعر میخونم... دستمو میزارم رو دلم و میخونم:
دختر بلا کی داره .... جیگر طلا کی داره
دختر عسل کی داره .... قند عسل کی داره