، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

روشا پرنسس مامان و بابا

واکسن 4ماهگی

1393/2/15 17:32
نویسنده : سحر
994 بازدید
اشتراک گذاری

پرنسس نازنینم:

4اردیبهشت برای زدن واکسن 4ماهگیت رفتیم مرکز بهداشت که اینبار فقط شما و یه دخمل کوچولوی دیگه بودین و زود رفتیم اتاق واکسیناسیون ...اول قطره فلج رو بهتون دادن و بعدش واکسن رو به پاهای کوچولوت زدن ... دختر قهرمانم اینبار خیلی خیلی زود گریه اش بند اومد و فقط حدود 30 ثانیه گریه کردی و من سریع بغلت کردم و بوسیدمت و برات شعر خوندم که حواست از درد واکسن پرت شد و گریه ات بند اومد ... تو قههههررررررررررررماااان منی عشششششششقممحبت

بعدشم سوار ماشین شدیم و بابایی مارو رسوند خونه و خودش رفت سر کار ... شما هم از تو همون ماشین خوابت برد و یکم بیحال شدی و من نگران که نکنه اینبار خدای نکرده تب کنی و اذیت بشی ...وقتی رسیدیم خونه شما خوابت برده بود و بابایی هم هر نیم ساعت یکبار زنگ میزد و حالت رو میپرسید ... بابایی هم حسابی نگران شما بود که نکنه تب بکنی ... در طول روز هر 6ساعت یکبار قطره استامینوفن رو بهت میدادم که  خداروشکر فقط یکم بدنت گرم بود و بیحال بودی البته تا غروب و بعدش شیطونیات شروع شد و هی میخواستی غلت بزنی ولی جای واکسنت درد میکرد و خیلی زود پاهات رو جمع میکردی و از غلت زدن منصرف میشدی ...فدااااااااااای اون تلاشت واسه غلت زدن بشششششششم من شیطون بلااااابوس

در طول شب هم من همش بالای سرت بیدار بودم و گرمای بدنت رو چک میکردم و خداروشکر این واکسن هم بدون اینکه تب کنی گذشت ...

اینم عکس دختر نازم که بعد از زدن واکسن بیحال خوابیده ... من قررربووون این صورت ماهت بشمممم مااامااانیمحبت

پایان 4ماهگی وزنت 6080 و قدت 65 بود ... ماشالاتشویق

روز بعد از واکسن که جمعه بود همه فامیل تو پارک جهان کودک جمع شده بودن و ناهار رفته بودن اونجا که خاله رو هم ببینن ... منم چون دیدم خداروشکر تب نکردی و حالت خوبه  بعنوان جایزه واکسن زدنت بردیمت ددرررخندونک که کلی هم به شما خوش گذشت و ذووق کردی و مورد لطف فامیل قرار گرفتی و همه شما رو بغل و ماچ و بوس میکردن ... البته کالسکه رو هم برده بودم که خداروشکر اینبار خیلی خوب تو کالسکه موندی و اصلا بیتابی نکردی دختر قهرمان من بوس

اینم عکسای پارک

اینجا هم اهنگ مورد علاقه ات (حسنی نگو بلا بگو) رو گذاشته بودیم و همه میخوندیم و شما هم کلی ذووق کرده بودی خنده

الهی من فدااای این ذووووووووق کردنت بششششششم اخخخخخخخخخخههههه محبت

بعد از واکسن 4ماهگیت حسابی شیطون بلا شدی ... کلا دیگه تو بیداری شیر نمیخوری و فقط تو خواب میخوریسوالخطا منم هر  سه ساعت یکبار سعی میکنم شما رو بخوابونم که شیر بخوری و بعضی وقتا موفق نمیشم و شما هم شیر نمیخوری ....اخه مامانی این ناز و اداها چیه سر شیر خوردن در میاری دختر گلممتفکر

یه چند وقتی هم هست که شبا همش از خواب بیدار میشی و دیگه خوابت مثل قبل عمیق نیست ... من فکر میکنم شاید میخوای دندون در بیاری ... چند وقتی هم هست که همش لب پایینت رو گاز میگیری و مامانم میگه احتمالا بخاطر دندون در اوردنه

قرربون این دهن نازنازی ... من اخر سر تو رو میییییییییخخخووورمممممچشمکبوسخندونک

راستی عمو عباسم هم بعد از 25 سال اومد ایران ... هههه امسال چه سالیه همه یاد ایران کردنچشمک ... همش بخاطر قدم نازنین تو هستش عسل خانوووم ... کلی هم از دیدن شما ذوق کرد و شما رو میبوسید و باهاتون بازی میکرد میگفت یکی از خوشگلترین بچه هایی هستی که تا بحال دیده بوس

اینم یه چند تا عکس از شیطنت ها و بازیگوشی های روشا گل گلیییییی

تو این عکس هم میخواستی از کریر سُر بخوری پایین که بهت گفتم : روووشااااا !!!! چی کار میکنی مامانیییی ... و شما هم بهم خندیدی بدبو ورووجک این کارا رو میکنی منم دلم نمیاااد بهت چیزی بگم خووووب

چشمک

اینم یکی دیگه از مدلای خوابیدنت قننننننننددد عسسسسلممممحبت

پسندها (1)

نظرات (4)

الهام
16 اردیبهشت 93 19:19
سحر جونم چونه روشا خوشگله کمی قرمز شده مشخصه که به خاطر دندون دراوردن اب دهنش تند شده ایشاله به سلامتی دندوناش دربیاد حتما ژل کین بی بی رو بگیر که دردش کمتر بشه
سحر
پاسخ
الهام جون ممنون از راهنماییت عزیزم حتما این ژل رو میگیرم
لیلی
17 اردیبهشت 93 0:52
ماشاالله هزار ماشاالله خدا ایشالله حفظش کنه. ماهه دخترت
سحر
پاسخ
ممنون لیلی جون لطف داری
شیوا
18 اردیبهشت 93 10:07
سلام سحر جون پرنسس کوچولوی خنده رو و بوسش کن جای خاله. عزیزم خدا رو شکر که بعد واکسن تب نکرده. از بس که خانومه این دخمل.
سحر
پاسخ
شیوا جون مرسی عزیزم ... یه بوس از طرف روشا واسه خاله شیوا
محبوبه
24 اردیبهشت 93 20:23
فدای خنده هاش. دخملت به باباش رفته ها
سحر
پاسخ
قرربون شما محبوبه جون ...بله دخترم چهره اش شبیه باباشه ولی خوش اخلاقیش به من رفته