، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 22 روز سن داره

روشا پرنسس مامان و بابا

سال جدید ، کارهای جدید و کلی اتفاقات خوووب

1393/1/30 17:22
نویسنده : سحر
1,135 بازدید
اشتراک گذاری

دختر نازنینم فرشته اسمونی من 

با شروع سال جدید شما هم کلی کارای جدید یاد گرفتی ... دیگه قشنگ میتونی گردن بگیری و وقتی دمر میزارمت گردنت رو بالا میاری البته هنوز نمیتونی غلت بزنی ماچ

اسباب بازی مورد علاقه ات که یه الاغ و ببر و خرس وینی پو هست رو دوست داری و وقتی بالای کریرت نصب میکنم میگیری بخصوص علاقه زیادی به الاغه داری و همش گوش الاغ بیچاره رو میکشی و با مشت بهش میزنی نمیدونم چه خصومتی با الااااغ بیچاره داری اخههههمتفکر طفلک گوشاش تابه تا شده از بس کشیدیشچشمک

دیگه میتونی چنگ بگیری بخصوص یقه بلوز منو وقتی بغلت میکنم همینطور موهاموووگریه

سعی میکنی وقتی میزارمت توی کریر بلند بشی یعنی کلا همش در حال سعی و تلاش برای بلند شدن هستی وقتی بابایی یا من دستات رو میگیریم سریع خودتو میکشی بالا ورووووجککک من

این عکس هم تلاشت برای بلند شدن از کریر هستش که وقتی موفق نمیشی گریه میکنی نیشخند

چند روز پیش هم داشتم تو اشپزخونه کار میکردم و از دور مراقبت بودم یهو با این صحنه روبرو شدم و سریع ازش چند تا عکس گرفتم (تلاش برای غلت زدنچشمک)

منو دیدی ولی به کارت ادامه دادی نیشخند

دستت رو نمیتونستی بیاری بیرون و من کمکت کردم خندهماچ

بعد از عید یکم هوا بهتر شد و من برای اولین بار شما رو با کالسکه بردم بیرون ... البته دوسه روز قبلش کالسکه رو اوردم تو اشپزخونه و شما رو گذاشتم توش و کارای خونه رو انجام دادم و شما هم تو کالسکه بازی میکردی و یکی دو بار هم خوابت برد ... قررربووون دختر یکی یدوووونه اممم

این عکس مربوط به اولین باریه که با کالسکه رفتیم بیرون هوااخوری ... یکم هوا سرد بود و با سویشرت و پتو بردمت بیرون 

اینم دو تا عکس از دختر خوش اخلاق و نازنازیییییه من

فداااای اون نگاااه معصوووومت بشششششششم مادرررررررقلبماچ

تو سال جدید یکی از وروجک بازیات اینه که تو بیداری شیر نمیخوری و فقط تو خواب شیر میخوری منم تازه داشتم بخاطر اینکه شبا بهتر میخوابی یکم بیشتر استراحت میکردم اینبار بخاطر مدل جدید شیرخوردنت شبا هر سه ساعت یه بار بیدار میشم تا تو خواب بهت شیر بدم  گریه اخخخههه قررربون این ناز و اداهات برم که فقط مخصووووص خودتهههههنیشخند

ضمنا موقع شیرخوردن همش سرت رو میچرخونی و من باید شما رو بغل کنم و شیشه رو بزارم تو دهن نازت و شما هم دائم سرت رو از راست به چپ و از چپ به راست میچرخونی و دست من و شیشه هم همراه شما حرکت میکنه ...خلاصه اینقدر سرتو تکون میدی که تمام پیشبند و لباس و بعضی وقتا لباس من خیس میشه از شیرخانوم خانووومااااا ...شیرخوردن شما یه پروژه واقعا نفس گیره مامانیییییاوه

جدیدا هم یادگرفتی از خودت صدا درمیاری و اغوووو اغوووو میکنی و شیر رو تو دهنت نگه میداری و قرقره میکنی خنده خیلی هم به این صداها علاقه نشون میدی و مرتب تکرار میکنی خوشمزهصبحا با صداهایی که از خودت در میاری بیدار میشم عششششششقممممم

 

خلاصه اینکه سال 93 با کلی اتفاقهای خوب شروع شد

اولین اتفاق دو سه روز قبل از عید بود که کارت معافیت دایی علی اومد و همه بسی خوووشحال شدیم ... مباااارکه دااایییییییییی علیقلب فکر کنم امسال سال دایی علی باشه چون همش براش چیزای خوب اتفاق میافته چشمک

اتفاق خوب بعدی اومدن خالم به ایران بعد از حدود هفده سال بود که همگی بینهایت خوشحال شدیم البته خاله جون کلی سوغاتی و عروسک و لباس خوشگل موشگل برای دختر عسل ما کادو اوردن که از همینجا ازشووون تشکر میکنم ... خاله جووون مرررررررررررررسیییییقلب

اینم عروسکایی که خاله جون براتون اوردن عسسسل مسسسل

هفته دیگه واکسن چهارماهگیتو باید بزنیم عزیزم ... امیدوارم مثل واکسن دوماهگیت تب نکنی و اذیت نشی عررووووسک منقلب

پی نوشت: اخرین خبر اینکه دیروز 29 فروردین عمو بهرنگ خبر داد که تو ازمون دکترا قبول شده تشویق... از همینجا بهش تبریک میگیم و امیدواریم امسال سال خوبی برای عمو بهرنگ و سماع جون باشه 

(دایی علی و عمو بهرنگ همه این اتفاقا رو از پاقدم شما میدونن ناااازنیییینمقلب)

پسندها (1)

نظرات (6)

شیوا
2 اردیبهشت 93 15:29
سلام سحر جون خیلی وقته خاپواننده خاموشتونم. دلم میخواد دوست باشیم. اینم ادرسم.که تو بالا هست البته.
سحر
پاسخ
شیوا جون وبلاگتون رو به لیست وبلاگا اضافه کردم منم خوشحال میشم دوست باشیم
ندا
4 اردیبهشت 93 0:27
عزیزمممم ، فداش بشم با این چهره ناز و معصومش تلاش برای غلت زدنت مبارک خاله جون ، ایشالا روزی بشه که تو خونه بدو بدو کنی سحر جون معافیت برادرت رو هم تبریک می گم عزیزم همینطور قبولی برادر همسری رو در آزمون دکتری، ایشالا این دخمل گل ما با اومدنش باعث اتفاقای زیبای دیگه ای هم تو زندگیتون بشه .
سحر
پاسخ
خدا نکنه ندا جون مهربووونم مرسی عزیزم از لطفت منم امیدوارم امسال یکی از بهترین سالهای زندگیتون باشه بخصوص با وجود پارسای دوست داشتنی و خوشگلم
كژال
4 اردیبهشت 93 12:01
عزيزم اين پرنسس خانوم چه زود داره بزرگ ميشه و خانوم ميشه از طرف من ببوسش خيلي خوردني و ناز شده
سحر
پاسخ
واقعا کژال جونم خودمم باورم نمیشه 4ماه از امدن دخترم به زندگیمون گذشته خیلی زود گذشت ...تو هم ارین خوشگل و بانمک و دوست داشتنیمو ماچ بارونش کن
مامی کیارش و کیانا
7 اردیبهشت 93 10:34
سحر جونم کیارش و کیانا هر دوشون رفلاکس داشتن و مال کیانا خیلی شدید بود و زمان تولد دکتر بیمارستان واسه کیارش نان 1 و واسه کیانا پری نان رو پیشنهاد کردو مدتی هم از این شیر خوردن ولی دکتر خودشون مخالف شدید نانه و براشون ببلاک ای ار رو تجویز کرد که شیر مربوط به بچه های رفلاکسی یا معده های ضعیفه خیلی بهتر شدن . البته کیانا همچنان بالا می آورد ولی کیارش بهتر بود همزمان دو نوبت شربت رانیتیذین خارجی م خوردن که با اون آروم شدن رفلاکس کیانا قبل یه سالگی خوب شد ولی مال کیارش نه. به توصیه دکتر شربت امپرازول بهش دادیم که خدا رو شکر قبل از دو سالگی خوب شد ولی اینو بذون که اگه مواظب نباش رفلاکس برگشت پذیره مثلا وقتی بچه آنتی بیوتیک می خوره حتما باید حدود دوهفته هم رانیتیدین بخوره. شیر نخوردن روشا خوشگله هم دو تا دلیل می تونه داشته باشه یکی همون دل درد و ناراحتی معده که به توصیه دکتر اذیتش نکنید و بذاریذ هر جور راحتع یکی هم داره از الان لجبازی می کنه که اینم یه دورانی داره مثلا من حتما بایذ شعر می خوندم و راه می رفتم تا کیارش شیر بخوره خلاصه دونت وری از طرف من روی ماهشو ببوس و مراقب خودت باش روزت هم مبارک این بود انشای من!
سحر
پاسخ
الهام جون بینهایت از راهنماییت ممنونم ... شما هم دوتا گل خوشگل منو ببوسید
مينا
9 اردیبهشت 93 13:55
واي سحر من غش ميكنم واسه اين دختر نازت وقتي عكساشو ميبينم دلم ميخاد بغلش بكنم هزار تا بوس بشونم روي لبش سحر خيلي قدر دخترت رو بدون يه جور معصوميت خاصي تو چشماش هست عروس خودمه
سحر
پاسخ
مینا جونم به روشا لطف داری عزیزم ...خاله مهربووون پس تو هم دامادمو ببوس
محبوبه
15 اردیبهشت 93 14:37
وای عزیزم. خدا حفظش کنه دختر نازتو. انشاالله به زودی شاهد راه رفتن و دویدنش باشی. بوس
سحر
پاسخ
مرسی محبوبه جون متین نازنازی رو ببوس